از دیروز تا امروز

متولد مرداد ۱۳۳۳ چه زود گذشت اما پر بار و پر ماجرا و پر مخاطره گذشت وقتی فقط هجده سال داشتم و با حمایت نقی ظهوری ( پدرخوانده ) شدم نویسنده صفحه شایعات مجله جوانان توی آینه تاکسی ها دنبال پر رنگ شدن سبیلهایم بودم ، حالا با داشتن ۷۲ اثر هنری در مقام نویسنده و کارگردان شامل فیلم و تئاتر و نمایشنامه و فیلمنامه و کتاب با داشتن دکتری بارم سنگین شده اما سنگینی آن باعث آزارم نیست و باعث خوشحالی

از دیروز تا امروز

متولد مرداد ۱۳۳۳ چه زود گذشت اما پر بار و پر ماجرا و پر مخاطره گذشت وقتی فقط هجده سال داشتم و با حمایت نقی ظهوری ( پدرخوانده ) شدم نویسنده صفحه شایعات مجله جوانان توی آینه تاکسی ها دنبال پر رنگ شدن سبیلهایم بودم ، حالا با داشتن ۷۲ اثر هنری در مقام نویسنده و کارگردان شامل فیلم و تئاتر و نمایشنامه و فیلمنامه و کتاب با داشتن دکتری بارم سنگین شده اما سنگینی آن باعث آزارم نیست و باعث خوشحالی

سفر کرمان

شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ۰۴:۲۵ ب.ظ

جمشید پوراحمد

 

شبی در کرمان و در زمانیکه دکتر جمشید پوراحمد مشغول ساخت مستند آفرین  آفرینش بود چه خوش است شبی که در محضر دوست بگذرد در کنار مردی که می توان بسیار از او آموخت گفتگویی که احوالت را بسیار خوب می کند و تو را به گذشته ه‌ای نه چندان دور می برد و گشتی می زنی به تاریخ هنر ایران زمین، گپ زدن شبانه با برادر کوچک منوچهر پوراحمد، دکتر جمشید پوراحمد که فامیلش را به خدابخش تغییر داده چون نسبتی با کیومرث پوراحمد  ندارد !!  و دلیلش همان رسم درویش مسلکی شان است که به نقل از ایشان در ادامه خواهم گفت. او که دکتری سینما از امریکا دارد سالهاست که در سکوت و خلوت خویش، روزگار را به تدریس و پژوهش و نگارش فیلم نامه و نوشتن رمان می گذراند و مشاور بسیار خوبی است برای نسل جوان در حوزه نگارش که می توان مثل یه شاگرد کنجکاو از او بسیار بیاموزی. برایم می گوید: از جمشید پوراحمد بودن و نظر به فامیل امروزم جمشید خدابخش، فقط در حوالی هنر به دلیل داشتن فامیل پوراحمد بدون تعارف سی سال در رنج و عذاب گذشت، قرار بود در چشم نباشم نه اینکه در حاشیه باشم اولین حامی و آموزگارم تقی ظهوری که بانکیاز تجربه شهرت داشت، از من خواست از مسیری بروم که خیلی دیده نشوم، اولین تجربه حرفه ایم نمایش 《 عشق و اتفاق》که با حمایت تقی ظهوری در بیست سالگی در لاله زار با شکوه آن زمان به روی صحنه بردم و شیرینی و لذت آن همچنان با من است، بعد از تقی ظهوری در چهل سالگی در کنار مرد هزار هنر ایران که چون الماس می درخشید در هزار روز ارتباط شبانه روزی پرمهر و پرخاطره قرار گرفتم. منوچهر نوذری عزیز این اسطوره دوران، زبانش شیرین با دلی عاشق و پر از عطوفت، با چشمان زیبابین و قدم هایش که در خیابان خدمت و گره گشایی و موفقیت و محبوبیتش که هزینه دلسوختگان و در آخر که خود در دلسوختگی ماند. منوچهر نوذری هنرمندی که از هیچ یاد و خاطری نرود.... افتخار کار مشترک بسیار داشتیم که《خان عمو و همسایه هایش》 از خاص ترین آنهاست. من طنز با شخصیت و با هویت را از منوچهر نوذری آموختم دکتر پوراحمد در تمام دوران زندگی هنریش هیچ وقت دست از قلم بر نداشت

و ثمر آن نوشتن چهل و دو نمایشنامه ،  و چندین رومان و  فیلمنامه است. در پایان برایم خاطره جالبی را تعریف می کند که نقل آن خالی از لطف نیست. می گوید : شبی پشت صحنه از نعمت اله گرجی پرسیدم در فیلم میرلوحی و در کنار بازی با فردین چقدر دستمزد گرفتی؟ و گرجی ساده دل همه ایام با چند ثانیه تاخیرگفت:《منو فردین دویست و شش هزار تومان گرفتیم》. آری فاصله شش هزار تومان دریافت گرجی و دویست هزار تومان دریافت فردین فاصله ای نجومی است، اما در رفاقت ها و دوستی ها و انسانیت ها حتی زندگی ها آنقدر فاصله نبود.

  • جمشید پوراحمد

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.