نریمان پوراحمد
نریمان پوراحمد
سنفونی زندگیش را زیباتر از سنفونی ریچارد کلایدرمن ساخت و اجرا کرد
کودکی تلخی را پشت سر گذاشت ، با چند مشکل اساسی به دنیا آمد و اولین معضل مادری بود که شایستگی مادری نداشت به ویژه حقیر بودنش برای ایفای نقش مادری برای نریمان ۰ درد مضاعف نریمان فید شدن مادر از زندگیش در زمانیکه کودکی مطلق بود ۰ برای ما باعث خوشبختی و برای نریمان یک سون آمی ویرانگر ۰
آنچه را می نویسم احساسی نیست و فقط به زندگی نریمان مربوط نمی شود ۰ اینکه میگویند گرگ زاده گرگ میشود و یا فلانی شیطان و دیو زائیده است و ازش دوری کنید ! باوری غلط و غیر علمی است ۰ امروز تک تک ما به چشم دیده ایم روابط احساسی و عاطفی وحشی ترین حیوانات با انسانها و یا دوستی و عشق مشابه در مواردی بین خود حیوانات ۰
نریمان از همان کودکی پارادوکس متعارفی را در زندگی اتخاذ نمود ، اما به یاری نیما برادری که فقط سه دقیقه از او بزرگتر است ، ولی همین سه دقیقه در باور نریمان نیما را یک گلادیاتورشکست ناپذیر میدید و نیما برایش چون دماوند حامی و قدرتمند بود به انضمام وابسته و همبسته بودنشان در برادری ۰ شخصیت پردازی ، تغییر، و در واقع انقلاب در کلیات نریمان وابسته ، سرکش و عاصی به دست توانگر خواهرش نگار صورت پذیرفت ، اما به قیمت ازجان مایه گذاشتن ، نادیده گرفتن کودکیش ، چون تفاوت سنی نریمان با نگار فقط پنج سال است ، نگار، جای مادر نشست و عشق ، مهر را در اوج انعطاف و صبوری به نریمان تزریق نمود ۰ در واقع نگار شیرین های کودکیش را تقدیم تلخی شرایط زندگی نمود ۰ دقیقا یکسال سخترین و غم انگیز ترین روزهای مادی و معنوی زندگی را پشت سر گذاشتیم ۰ روزهای خوشبختی برای همه ما به خصوص نریمان با حضور پر رنگ فرشته ای مهربان ( خانم سیمین کلانتری ) که برای نریمان بدون هیچ چشم داشتی صادقانه و بی ریا نقش مادری دلسوز و مهربان را ایفا نمود و نریمان در کنار سیمین هرروز بهتر از دیروز ( خانم سیمین کلانتری هرکجا هستی برایت آرزوی سلامتی و خوشبختی در کنار همسر و احتمالا فرزندان را دارم ) نریمان در کوتاه ترین زمان با دوستداران و حامیانش به اوج قدرت و مهربانی رسید ، انقدر که خودش مهربانی را تجارت میکرد ، منوچهر پوراحمد عمویش ، منوچهرنوذری ، بهمن مفید ، مرتضی عقیلی ، ایرج نوذری ، مهران امامیه و ۰۰۰۰۰۰ عمو خوانده هایش و سفیر همه حامیانش مادر بزرگش پروین دخت یزدانیان چون الماس می درخشید ، مادر بزرگ خانه و زندگیش را در اصفهان رها و با حضورش خانه ای پر مهر ساخت و شاید بخشی از فداکاریهای نگار جبران گردید ۰ نریمان زیر چتر حمایت حامیانش ، خواهرش ، برادرش و مادر بزرگش مالک کارخانه بزرگ زندگی گردید ۰ سالها صدای خنده خانه ما به کهکشان رسید و به یادگار ماند
زندگی مشرک با نریمان در کیش و از سال ۹۲ با پروژه مستند آفرین آفرینش پای دوست داشتنی برای بچه های گروه ، که امروز جایش خالیست ، نریمان به اندازه مارکوپو سفر داشته و امروز در بازار هنر صاحب دکه ای پر رونق
نریمان سفالگر و نوازنده دف ، به عنوان پدر و دوست برایش بهترینها را آرزو دارم
- ۹۹/۰۴/۲۰