از دیروز تا امروز

متولد مرداد ۱۳۳۳ چه زود گذشت اما پر بار و پر ماجرا و پر مخاطره گذشت وقتی فقط هجده سال داشتم و با حمایت نقی ظهوری ( پدرخوانده ) شدم نویسنده صفحه شایعات مجله جوانان توی آینه تاکسی ها دنبال پر رنگ شدن سبیلهایم بودم ، حالا با داشتن ۷۲ اثر هنری در مقام نویسنده و کارگردان شامل فیلم و تئاتر و نمایشنامه و فیلمنامه و کتاب با داشتن دکتری بارم سنگین شده اما سنگینی آن باعث آزارم نیست و باعث خوشحالی

از دیروز تا امروز

متولد مرداد ۱۳۳۳ چه زود گذشت اما پر بار و پر ماجرا و پر مخاطره گذشت وقتی فقط هجده سال داشتم و با حمایت نقی ظهوری ( پدرخوانده ) شدم نویسنده صفحه شایعات مجله جوانان توی آینه تاکسی ها دنبال پر رنگ شدن سبیلهایم بودم ، حالا با داشتن ۷۲ اثر هنری در مقام نویسنده و کارگردان شامل فیلم و تئاتر و نمایشنامه و فیلمنامه و کتاب با داشتن دکتری بارم سنگین شده اما سنگینی آن باعث آزارم نیست و باعث خوشحالی

فردوسی و شاهنامه؛ بهانه‌ای برای نوشتن!

چهارشنبه, ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۴:۴۸ ب.ظ

یادداشت / جمشید پوراحمد

جواد کراچی … یکی از برترین و بهترینها

هنرمند عزیز جناب جواد کراچی نه در حال حاضر که غربت نشین هستید…چنانچه به سرزمین مادری برگشتید و صبحی از خواب بیدار و دیدید تنها درخت گیلاس حیاط خانه زردک به بار آورده تعجب نکنید!
برخلاف دغدغه و نگرانی انسانها به ویژه اهل علم، دانش، فرهنگ و هنر به دلیل وضعیت اسف بار کشور و مدیریت آن!
اما بنده برخلاف این سیطره بزرگ ناراضی، رضایت خود را اعلان و از رئیس جمهور تا لغایت را تحسین و تبریک می‌گویم!
مگر می‌شود در کشور بزرگی چون ایران هیچ چیز و هیچکس سرجای خود نباشد؟!
این خود یعنی نبوغ و خلاقیت در یک مدیریت ویرانگر! اما ماندگار!
نه فقط دکتر، مهندس، دارو، برنج، تخم مرغ، روغن، لوازم بهداشتی، تریاک! تیرآهن، آرد و علی برکت اله تقلبی داریم و آدمهای تقلبی هم در تمام عرصه ها بیشمار داریم!
اما دوست عزیز جناب جواد کراچی باورتان می‌شود که هنرمند تقلبی وقیح و مدعی شامل تهیه‌کننده، نویسنده، کارگردان، بازیگر، خواننده، آهنگساز هم داریم… اما نمی‌دانم چرا صادرات نداریم؟!
متاسفانه سینما، تئاتر و تلویزیون همانند کاخی است که از دور بسیار زیبا و فریبنده است اما وارد کاخ که می‌شوی ترسناک، مخوف و وحشتناک است!
داشتم مروری بر 10 سال رنج و زحمت و دورماندن از خانه برای ساخت سی قسمت «فنگشویی ذهن» که از قصه های واقعی انسانهای دردمند زیر پوشش بهزیستی در مناطق محروم و از نقشه محو شده ایران است ! پروژه‌ای که باید در 2 سال ساخته می‌شد و بعد از چند بار تعطیلی با اعمال قدرت و نفوذ دو نماینده هنوز بلاتکلیف مانده.
در آمریکا فرماندار هر ایالتی بعد از رئیس جمهور قدرت مطلق دارد اما در کشور ما قدرت در ید نمایندگان مجلس و فرمانداران و در مواردی استانداران مطیع و خدمتگزار نماینده هستند!
دراین باور بودم که درحال حاضر بهترین را ساختم!
اما این باور بسیار کوتاه و در واقع کودکانه بود، در مقابل اثرهای ساخته شده استاد جواد کراچی؛ اثرهای کاملا کارشناسی شده، با تحقیق و مطالعه، ریشه دار و با ساختار هنری و جذابیت های سینمایی‌اش شامل تکنیک، دانش و تخصص است.
وجود و حضورتان برای بنده قابل تحسین و کافی‌ست خواننده عزیز ساعتی را هزینه کند تا به ارزشهای والای شخصیت فرهنگی و هنری جواد کراچی آگاه شود.
استاد کراچی بنده بعد از خواندن یادداشت جنابعالی به آقای دکتر موحد دبیرکل محترم بنیاد فردوسی و خوشبختانه امروز با انتشار این یادداشت مصادف است با زادروز ابوالقاسم فردوسی بزرگترین شاعر و سراینده فارسی زبان بیشتر شیفته و ارادتمند جنابعالی شدم.

***

یادداشت / جواد کراچی

جناب آقای دکتر موحد فرد
دبیر کل محترم بنیاد فردوسی

تبریکات صمیمانه بمناسبت راه‌اندازی این حرکت فرهنگی را بپذیرید و پیروزی روز افزون برای شما را از پروردگار بزرگ خواستارم.
مقاله « اندازه » و اهمیت و جایگاه این واژه در زبان پارسی جای کار کردن بسیار دارد. لذا با اجازه شما آن را برای‌تان روانه کردم.
گرچه نسبت به فرستادن با واتزآپ خوشبین نیستم. لطفا از دریافت سالم و صحیح آن مرا مطلع کنید.
با احترام
جواد کراچی

بررسی واژه اندازه در شاهنامه فردوسی

اجازه بدهید بر خلاف کلیشه های مرسوم، نکته آخر را در اول بیاوریم. هستی، از چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش تشکیل شده.
و این چهار عنصر در یک هماهنگی طبیعی، زیستن را برای بشر امکان پذیر کرده است. هر گاه یکی از این عناصر از اندازه خود بیشتر و یا کمتر بشوند. بلایای طبیعی حاصل می شود.
اگر آب، زیاد بشود، سیل میاید. کم بشود، خشکی و قحطی غلبه می‌کند.
اگر باد، زیاد بشود، طوفان میاید. و کم بشود، فصل ها تغییر نمی کنند، گرده افشانی اتفاق نمی افتد و یا ابرها جابجا نمیشوند و الی آخر….
با این پیش زمینه به موضوع اندازه می پردازیم.
اگر با نگاهی دیگر و کنجکاوانه به شاهنامه بزرگمرد پارسی گوی، نظری بیافکنیم و نظرات بدوی رزم و حماسه را بدور بریزیم و جوری دیگر به بازخوانی این کتاب پر ارزش بپردازیم، در خواهیم یافت که در جای جای این کتاب از واژه اندازه به کرات استفاده شده است.
این اندازه چیست که حکیم توس در آغاز و یا در شکل گیری هر داستانی از آن استفاده کرده است.

همی ماند رستم ازو در شگفت
ز پیکارش اندازه ها در گرفت

به عنوان نمونه مشهورترین داستان، همان داستان پدر فرزند کش را مورد بازخوانی قرار می دهیم تا اهمیت این واژه آشکار گردد.
سهراب که بزرگمردی شده و بازوبند پهلوانی به دست بسته و رستم که از خانواده زال و سام است در نبردی سرنوشت ساز روبروی یکدیگر قرار می گیرند. هر دو بی خبر ازگذشته یکدیگر به زورآزمایی تن می دهند. رستم، رستمی که از خانواده زال و سام است و کشتن  و آزردن جان در دین و آیین او، روا نیست.

چنین می گوید.
به سهراب گفت ای یل شیر گیر
کمند افکن و گرد و شمشیر گیر

دگرگونه تر باشد آیین ما
جز این باشد آرایش دین ما

کسی کاو بکشتی نبرد آورد
سر مهتری زیر گرد آورد

نخستین که پشتش زند بر زمین
نبرد سرش گرچه باشد به کین

در این ابیات با روا نبودن بریدن سر کین یا دشمن، راه را برای تحول پذیری باز می گذارد و در این کارزار بر اثر زیاده خواهی و قدرت طلبی، بدنبال کشتن پسر خود بر می آید.
بی آنکه بداند، سهراب پسر خویش است.
حکیم توس برای بیان درام و تاثیر گذاری بیشتر و مطرح کردن اصل موضوع، این ناجوانمردی و بی مهری را در داستان آورده.
تا این تغییر و تحول شخصت رستم در داستان را تاکید بیشتری کرده باشد.
حکیم توس با تاکید بر متغیر بودن حالات انسان و اینکه تضادهای اساسی مابین نیکی و بدی، خیر یا شر، خوب یا بد همگی در هر انسانی هست و با تعییر شرایط، آنها هم متحول می شوند لذا چنین پیچ و تابی را در داستان گنجانده است.
برای متحول شدن فکر و فرهنگ در یک جامعه، نمی توانیم امر و نهی صادر کنیم و یا دستور العمل بنویسم و یا یک روز را نامگذاری کنیم.
می‌باید شرایط فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی … را فراهم کرد.
فرهنگ، در ایران باستان دارای چنان غنای فکری و ژرف اندیشی روانشناسانه ای هست که می باید با رجوع بدان ها، یک بازنگری زیربنایی در تفکر و اندیشه خودمان داشته باشیم و در این جهان همیشه متحول، نیازمند آگاهی به روز و همگام شدن با دانش و خرد جهانی هستیم.
البته این به معنای نگاه کردن و تقلید کردن از تفکرات آنان نیست. بلکه با رجوع به شاهنامه و یا ادبیات کهن همچون مولانا، حافظ، اسدی طوسی، عطار. و …
می توانیم برای آبیاری ریشه های این درخت کهنسال کوشا باشیم.
برای پربار شدن یک درخت، نباید بدنبال قرض گرفتن ریشه سالم و یا چسباندن ریشه سالم به درخت خشکیده خودمان باشیم تا سبز و پربار گردد و یا با واردات درخت، بدنبال جنگل سازی باشیم.
بلکه باید ریشه های همان درخت را از آفات بدور سازیم و ریشه های همان درخت را که تشکیل دهنده هویت خودمان هست را پرورش دهیم تا به پرباری و سرسبزی آن کمکی کرده باشیم.
در داستان رستم و سهراب، حکیم توس با نشان دادن بروز ناهماهنگی و بیرون از اندازه شدن و به هم خوردن روابط این دو پهلوان.
تبدیل شدن خوبی به بدی و بالعکس را آشکار می کند. تبدیل شدن زندگی به ضد زندگی و بالعکس را عیان می کند.
در داستان جمشید نیز واژه اندازه درست در جایگاه تغییر و تحول سرنوشت او بکار رفته.

که تا هر کس اندازه خویش را
ببیند بداند کم و بیش را

  • جمشید پوراحمد

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.