از دیروز تا امروز

متولد مرداد ۱۳۳۳ چه زود گذشت اما پر بار و پر ماجرا و پر مخاطره گذشت وقتی فقط هجده سال داشتم و با حمایت نقی ظهوری ( پدرخوانده ) شدم نویسنده صفحه شایعات مجله جوانان توی آینه تاکسی ها دنبال پر رنگ شدن سبیلهایم بودم ، حالا با داشتن ۷۲ اثر هنری در مقام نویسنده و کارگردان شامل فیلم و تئاتر و نمایشنامه و فیلمنامه و کتاب با داشتن دکتری بارم سنگین شده اما سنگینی آن باعث آزارم نیست و باعث خوشحالی

از دیروز تا امروز

متولد مرداد ۱۳۳۳ چه زود گذشت اما پر بار و پر ماجرا و پر مخاطره گذشت وقتی فقط هجده سال داشتم و با حمایت نقی ظهوری ( پدرخوانده ) شدم نویسنده صفحه شایعات مجله جوانان توی آینه تاکسی ها دنبال پر رنگ شدن سبیلهایم بودم ، حالا با داشتن ۷۲ اثر هنری در مقام نویسنده و کارگردان شامل فیلم و تئاتر و نمایشنامه و فیلمنامه و کتاب با داشتن دکتری بارم سنگین شده اما سنگینی آن باعث آزارم نیست و باعث خوشحالی

 

jamshid pourahmad

جمشید پوراحمد

در گیرودار روزهایی که حال همه «خوب» نیست و تحمل تماشای برنامه‌ها و سریال‌های شبکه‌های داخلی تلویریون هم اعصاب فولادین می‌خواهد، دیدن سریال «برف آهسته می‌بارد» مزیدی بر علت «خودخوری» مخاطبان شده است!
در این سریال پوریا شکیبایی فرزند زنده‌یاد خسرو شکیبایی بازی کرده است و همین حضور بهانه‌ای شد تا یادداشتی را به رشته تحریر درآورم.

***

تناسب نگاه مهربانانه و شخصیت هنرمندانه و والای خسرو شکیبایی، با این سروده «نغمه مستشار نظامی» قابلیت تعریف پیدا می‌کند؛

سخت است قلم باشی و دلتنگ نباشی
با تیغ مدارا کنی و سنگ نباشی
سخت است دلت را بتراشند و بخندی
هی با تو بجنگند و تو در جنگ نباشی
از درد دل شاعر عاشق بنویسی
با مردم صد رنگ هماهنگ نباشی
مانند قلم تکیه به یک پا کنی اما
هنگام رسیدن به خودت لنگ نباشی
 سخت است بدانی و لب از لب نگشایی
سخت است خودت باشی و بی رنگ نباشی.

در اینجا سخنی صریح و بدون پرده‌پوشی با فرزند هنرمند بزرگ خسرو شکیبایی دارم که امیدوارم شنیده شود!
آقای پوریا شکیبایی، پاسدار و حافظ بی‌مهری نسبت به نام پر آوازه پدرش خسرو شکیبایی بودید!
اینجا ایران است، نه هالیوود؛ اکثر بینندگان تلویزیون با دیدگاه و قضاوت‌های ناآگاهانه، سخت می‌پذیرند که فرزند خسرو شکیبایی از اعتبار پدر سو استفاده کرده و نقش سیاه و تلخی را با عدم دانش بازیگری در سریال «برف آهسته می‌بارد» که این شب‌ها از شبکه سه پخش می‌شود ایفا کند!
شما دانسته یا نادانسته، تیشه را برداشتید و به اعتبار و ریشه خسرو شکیبایی، مرد پرآوازه تئاتر، سینما و تلویزیون که ظاهر و باطنش یکی بود ضربه زدید!
ذات خسرو شکیبایی چون درخت نارنج بود که به غیر از بهار نارنج و نارنجش، دیگر مرکبات را برای بارور شدن به نارنج  پیوند می‌زنند و به همین دلیل نجیب و سر به زیر بود،
خسرو شکیبایی در کالبد عطوفت و مهربانی تمام ایرانی‌ها جای دارد؛ اما با دیدن شما که مشابه خسرو شکیبایی هستید در قاب تلویزیون، شوک بزرگی به بینندگان خسرو شناس وارد شد!
خوانده بودم؛ اگر صد مورچه سیاه را با صد مورچه زرد در یک شیشه بیندازید آنها هیچ کاری باهم ندارند تا‌ وقتی که شیشه را تکان بدهید. آن موقع است که شروع به کشتن همدیگر می کنند!
زردها فکر می‌کنند سیاه‌ها دشمن هستند و سیاه‌ها تصور می‌کنند زردها دشمن‌شان!
اما دشمن واقعی کسی است که شیشه را تکان داده!
دوستی ها، رابطه ها و عشق‌ ها را هم می‌توان با تکان‌های بی‌جهت و بی‌موقع، باعث تخریب‌شان شد و عشق‌ها، رابطه‌ها و دوستی‌های عمیق و زیبا را از میان برد. این درست همان کاری‌ست که آقای پوریا شکیبایی؛ شما انجام دادید و باعث تاسف است،
در فرهنگ ژاپنی‌ موردی‌ست که می‌گویند؛ هر شخصی یک «ایکیگای» در‌ زندگی خودش دارد، کاش شما ایکیگای زندگی خود را بیرون از تلویزیون می‌بردید…

  • جمشید پوراحمد

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.