از دیروز تا امروز

متولد مرداد ۱۳۳۳ چه زود گذشت اما پر بار و پر ماجرا و پر مخاطره گذشت وقتی فقط هجده سال داشتم و با حمایت نقی ظهوری ( پدرخوانده ) شدم نویسنده صفحه شایعات مجله جوانان توی آینه تاکسی ها دنبال پر رنگ شدن سبیلهایم بودم ، حالا با داشتن ۷۲ اثر هنری در مقام نویسنده و کارگردان شامل فیلم و تئاتر و نمایشنامه و فیلمنامه و کتاب با داشتن دکتری بارم سنگین شده اما سنگینی آن باعث آزارم نیست و باعث خوشحالی

از دیروز تا امروز

متولد مرداد ۱۳۳۳ چه زود گذشت اما پر بار و پر ماجرا و پر مخاطره گذشت وقتی فقط هجده سال داشتم و با حمایت نقی ظهوری ( پدرخوانده ) شدم نویسنده صفحه شایعات مجله جوانان توی آینه تاکسی ها دنبال پر رنگ شدن سبیلهایم بودم ، حالا با داشتن ۷۲ اثر هنری در مقام نویسنده و کارگردان شامل فیلم و تئاتر و نمایشنامه و فیلمنامه و کتاب با داشتن دکتری بارم سنگین شده اما سنگینی آن باعث آزارم نیست و باعث خوشحالی

جامانده هایی از بانو شهرزاد سینمای ایران

سه شنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، ۰۲:۲۵ ب.ظ

به احترام بانو شهرزاد (کبری سعیدی) که مدت‌ها در سالهای بی‌خبری، از یادها و خاطره‌ها رفته بود… ••• در سیرجان «کرمان» دنبال بازیگری برای نقشی کوتاه می‌گشتم. یکی از هنرمندان تئاتر سیرجان گفت؛ اگر امکان‌پذیر است نقش را به یکی از هنرمندان قبل از سال پنجاه و هفت واگذار کنیم که بیمار است و وضعیت اسفباری دارد؛ «خانم شهرزاد!» بعد از دیدن و جویا شدن از چگونگی زندگی‌اش، یادداشتی نوشتم که امیدی به انتشار آن نداشتم اما بعد از توضیح ناباورانه شرایط زندگی بانو شهرزاد طبق معمول لطف سردبیر بانی‌فیلم شامل حال اینجانب و بانو شهرزاد گردید و یادداشت منتشر و با خلاقیت استاد داودی جای شهرزاد با فردین عزیز در یادداشت تغییر کرد و بسیاری از دوستان هنرمند اینوری و آنوری! خواندند، دیدند و گفتند؛ شهرزاد! هنوز زنده است؟! و هیچ انعکاسی نشان ندادند و هیچ اظهارنظری نکردند و گویی نه خانی رفته و نه خانی آمده؛ (اطمینان دارم چنانچه بزرگمرد تاریخ سینما ایران «فردین عزیز» حضور داشت، قطع به یقین شهرزاد به دلیل بدهکاری، بیماری و نداری ناچار نمی‌شد سر از خواجو شهر سیرجان درآورد…) به محض شنیدن خبر مرگ شهرزاد، در صفحات شخصی پر شد از خبر درگذشت این هنرمند غریب؛ از نوشتن یادداشت توسط آقای پرویز پرستویی تا نگارش متنی توسط آقای مجید جوانمرد و… البته در این وانفسای تاسف‌آور، تعدادی فرصت طلب و سودجوی مرده‌خور که هنر غالب‌شان این‌ است که در مجالس ترحیم، خرما و میوه در جیب و در دستمال بریزند، موقعیت را برای دیده شدن و بیان اظهارنظرهای عجیب و غریبی مناسب تشخیص دادند! تاسف‌ وقتی بیشتر شد که پسر بی نام و نشان کیومرث ملک مطیعی در ویدیویی می‌گفت؛ خانم شهرزاد را در انجمن هنرمندان دیده که برای گذاشتن دندان مصنوعی، درخواست یکصد و بیست هزار تومان داشته! البته خانم شهرزاد برای رفع مشکلاتش به غیر از انجمن هنرمندان به تمام انجمن های دیگر کشور مراجعه کرده و دست رد به سینه اش زده و او را رقاصه خطاب کرده بودند، نه هنرمندی که در مقام بازیگر، شاعر و کارگردان. جای شکرش باقی‌ست که خوشبختانه بانو شهرزاد با دندان‌های خدادادی‌اش به ابدیت پیوست، نه با دندانهای مصنوعی! در مدتی که بانو شهرزاد در خواجو شهر سیرجان زندگی می‌کرد، توسط انسان‌های شریفی چون آقای توکلی، خانم آل احمد و خانم خواجویی و حمایت گروه «به وقت مهر» و بعد گروه پویش شهرزاد نگهداری می‌شد. با پخش ویدیویی از خانم شهرزاد در دنیای مجازی مبلغ قابل توجهی از کمک مردمی به حساب این هنرمند واریز گردید اما زمانی خانم شهرزاد ثروتمند شد که دچار بیماری‌های دیابت و زوال عقل شد و با مسدود شدن حسابش مواجه شدند. تنها وارث خانم شهرزاد، برادری است که در شهر رشت زندگی می‌کند و براساس برخی خبرهای تایید نشده به دیدار جنازه خواهرش هم نرفته است. بانو شهرزاد وصیت کرده بود او را در تهران و قطعه هنرمندان به خاک بسپارند. خبر بدتر از عدم حضور برادر بانو شهرزاد، حضور نداشتن خانم پوری بنایی هنرمند قدیمی کشورمان است که می‌توانست درخواست و وصیت خانم شهرزاد را جامه عمل بپوشاند!

  • جمشید پوراحمد

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.